روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

کشف

وبلاگ خواهر کوچیکه رو کشف کردم ، می خونم و ناراحت می شم. خیلی خودشو باخته. 

 

خواهر من از 4 سالگی داره با صرع دست و پنجه نرم می کنه و دارو می خوره. الان 20 سالشه و هر سال دکتر میگه شاید سال دیگه داروهاتو قطع کنیم و باز ادامه می دن. 

از زندگی بریده خودشو بسته تو خونه تا جایی که اطرافیان بهش می گن تو سرایدار خونه ای ؟ 

 

یه بیماری سرماخوردگی ساده و 7 کیلو وزن کم کردن. خیلی چاق بود حالا هفت کیلو هم کم کرده. 

 

همه غصه می خورن ولی همه هم می دونن که کسی جز خودش نمی تونه بهش کمک کنه.  

 

نمی دونم من که خواهر بزرگه ام چی کار می تونم بکنم براش 

 

خدایا کمکش کن و سلامتی بهش بده 

 

به منم کمک کن که کمکش کنم

دروغ

چرا ما دروغ می بافیم به هم حتی در مورد طبیعی ترین موضوع زندگیمون ؟ ؟


ژ: به پول پیش خونه ام نیاز دارم واسه همینم می خوام خونه رو عوض کنم که پولم آزاد شه.

من: اوهوم ولی اجاره بدی الکی پول ازدستت میره هاااا

ژ: آخه می دونی نزدیک ده میلیون از پول خونه رو به مامان اینا بدهکارم

من: اِاِاِاااا... ( می دونم که 9 میلیون از پول پیش خونه رو به وست پسر سابقش بدهکاره که حالا باهاش به هم زده و حدس می زنم که پسره پولشو خواسته )

ژ: آخه دارم می بینم که مامان اینا هرکاری می خوان بکنن نمی تونن .

من: ... ( کاش می تونستم بهش بگم خودتی عزیزم)

من: می دونی ؟ ؟ من راستش 4 میلیون از پول پیش خونه رو بدهکارم و الان جای یه قرون خرج اضافه رو ندارم. ( البته همون موقع ماشین حساب مخم حساب کرد که 2700 فقط بدهی دارم و باقی شو پرداخت کردم تا حالا)

ژ: می خوام برم خونه ی دختر دایی ام که داره می ره مالزی ولی بحث اینجاست که اونم لطف نمی کنه یکی رو می خواد که تو خونه اش باشه با وسائلش که 6 ماه بعد برگرده و وسائلش رو ببره اگه اجاره نده خونه همینجوری باید خالی بمونه . دایی می گه قیمتش ماهی 600 تومنه که ژ جون چون فامیله می تونه 500 بده.

من: چی ؟؟؟؟؟؟؟ ماهی 500 ؟ ؟ ؟ می دونی یعنی چی ؟ ؟ ؟

ژ: خوب عوضش پول پیش نمی خوان. تازه دایی گفته بزاره باشه بد 6 ماه بده ولی من به مامان گفتم به دایی بگه که این شرطی که گذاشته با 50 تومن شارژ خونه کلیه. من نمی تونم 300 بیشتر بدم نهایت 350 که با شارژ بشه 400

من: دیوونه ای ؟ ؟ ؟ بگو 250 می دم با شارژ 300 بشه تو اونجا بری کلی کرایه ماشینته دخترررر

ژ: ... ( سکوت)

من: به نظرم گوشی رو بگیر دستت و با دایی ات اتمام حجت کن. غیر مستقیم پیغام پسغام از طریق مامان به جایی نمی رسه .

ژ: آخه دایی شهرستانه پیش مامان ایناست. می دونی ؟ قضیه حساب حسابه کاکا برادره. دایی به من لطف می کنه درواقع می خواد خونه خالی نمونه و یه پولی هم به جیب بزنه وگرنه اون م وقع که من در به در دنبال خونه بودم اون یه آپارتمان 70 متری تو سهروردی داشت که 6 ماه بود خالی بود و نداد من بشینم توش.

من: عجب . . .

ولنتاین خالی از عشق

جالبه انگار بنده یه سندرم درمان نشدنی دارم به نام " ولنتاین تنها"


در طول سال ممکنه با کسی باشم خیلی عشقولانه هم باشم ولی نزدیک ولنتاین که میشه انگار یه کرمی به جونم میفته که بپرونمش.


همیشه همینه


باز هم تنهایی

من فکر می کنم ما به هم نمی خوریم م م م . . .  

 

خداحافظ 

خداحافظ 

 

و باز هم پاندورا تنها می شود

بکارت چقدر مهمه ؟ ؟

همکاری دارم یک سال کوچکتر از من ( 26 ساله) که سالهاست دور از خانواده در تهران زندگی می کنه. خانواده اش کرمان هستن و فکر نمی کنم خیلی بالاتر از معمولی باشند. دوست پسری داشت که بیش از 5 سال با هم بودن. پسره بزرگتر از این ولی شرایط مشابه. 

 

هر دو خونه ی مجردی داشتن و 5 سال با هم بودن. هفته ی پیش اومده بود و می گفت من خیلی عاشق پ بودم ولی هیچ وقت س.ک.س. با هم نداشتیم. پ هم آتیشش خیلی تند بود و منم بهش اجازه داده بودم که غرایض شهوانی شو با کسی دیگه ارضا کنه. 

 

من:   

اون: آره خلاصه که با هم خیلی خوش بودیم و الان یه ماهه که به هم زدیم. البته سوتفاهم نشه ها من با اون به هم زدم. 

من:  

 و بالاخره من: بابا تو دیوونه ای. اصلا امکان نداره آدم عاشق یکی باشه و دودستی بده به یکی دیگه که باهاش حال کن. 

اون: شرایط داشت دیگه. نباید اون شخص آشنا می بود. 

من: یعنی پول می داد ؟ ؟  

- نه ه ه ه ه ه . . .  

- خوب اگه آشنا نبود پول هم نمی داد مگه کسی پیدا میشه از آسمون که س.ک.س کنه باهاش. 

و اون حرفی نزد و رفت. 

خلاصه این گره گلوی بنده رو فشار می داد که بهش بگم دختر خوب بنده تجربه ی کافی دارم در اینکه بفهمم تو دروغ میگی مثل س.گ. ولی گفتم به من چه ؟ ؟  

 

گذشت. 

این هفته بدو بدو اومد به من و همکارم که پزشکه گفت یکی از دوستام با دوست پسرش بدون محافظت رابطه داشته و داره سکته می کنه که حامله نشده باشه.  

من گفتم این کارو کن 

دکتر گفت اون کارو کن و علمیشو هم توضیح داد 

اون گفت البته بگم intercourse در کار نبوده 

من و خانم دکتر  

 

و بالاخره من : بهش بگو اگه حامله شد من 100% مسئولیت اون بچه ی خارق العاده رو قبول می کنم. دختر از بیرون کسی حامله نمی شه که. 

 

دیروز از ماموریت برمیگشتیم از دوستم آ پرسیدم به نظرت ژ درست می گه که اینجوریه ؟ ؟ یعنی من اینقد خر بودم که به عشقم پا دادم و رابطه داشتیم ؟ ؟  

- ساده ای ؟ ؟  

- یعنی تو هم مثل من فکر می کنی دروغ میگه ؟ ؟  

- آره بابا. من می دونم که دهن پسره رو صاف کرد و پسره هم ولش کرد. تازه می دونم که چقد از پسره سواستفاده ی مالی کرد . 

- پس بگو هرشب هرشب رستورانهای آنچنانی غذا خوردنشو میاد میگه منم هرچی حساب می کردم اینا به جیبش نمی خورد 

- آره بابا تازه نزدیک 10 تومن از 25 تومن پول پیش خونه شو هم پسره داده.


خلاصه که نمی دونم چرا مردم سعی دارن خودشون رو تا این حد مریم مقدس جا بزنن؟؟؟

 

. . .