روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

کار خونه

جدا آدم بخواد تو خونه کار کنه کل روز رو مشغوله ها ا ا ا ا ا


صبح آبان اومد خونه مون تا نزدیک 30 11 بعد رفت منزل مادر شوهر که تو شهرک ما می شینه و آخر هفته ها با همسر جانش میان اونجا.


بعد نشستیم به گردو شکستن برای بنده منظور اینه که نشستم بعد کم کم بابا اومد کمک و بعد خواهر کوچیکه.


فقط تا ساعت دو مشغول بودیم اسما هم کاری نمی کردم.


ناهار آبگوشت خفن ن ن ن دلتون نخواددددددددددد


و هم اتاق شدن با خواهر کوچیکه واسه خواب

نظرات 1 + ارسال نظر
mitra شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.nicepack.ir

سلام دوست خوب وبلاگت بسیار عالیه اگه بتونی مطالب را زیاد کنی خوبترم میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد