روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

دوست جدید

دیشب خیلی اصرار کرد که بیام پیشت گفتم نمی خوام رفت و آمدت تو چشم بیاد گفت خوب تو بیا پیشم گفتم قربونت روز خیلی سختی داشتم اصلا نمی تونم چشامو باز نگه دارم. خلاصه که همون موقع مردم به عبارتی.  

 

امروز قراره برم پیشش و البته قبلش بریم سینما ، باید واسه ی شب موندن پیشش یه فکر بکنم چون ممکنه مامان اینا بهم زنگ بزنن و بنده خونه نباشم و اول نگران بشن بعد پدر بنده رو در بیارن. 

 

***** 

 

همکارم که یه سال از بنده کوچیک تره اومده میگه دوست صمیمیش با دوست پسرش س.ک.س بدون محافظت داشته و می ترسه که حامله بشه چه باید بکنه ؟ ؟ من که خودم بلد نیستم.  

 

همکارمون که خانم دکتره هم پیشمون بود گفت اینجوری از قرص ال دی 4 تا یا اچ دی 2 تا بخوره مشکل حله. 

 

من گفتم پریودش کیه ؟ 

گفت مگه ربطی داره ؟  

خانم دکتر: آره اگه نزدیکش باشه احتمال حاملگی خیلی کمه 

گفت نمی دونم آخه اصلا دخولی صورت نگرفته  

 

ما :  

من: بهش بگو نمی خواد فرص بخوره اگه حامله شد خودم مسئولیت اون بچه ی استثنایی رو قبول می کنم . 

 

و همکارمون با خنده و شرمساری رفت.

نظرات 1 + ارسال نظر
alimahrooz چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:43 ب.ظ http://www.byrapid.com

سلام خوبی وبلاگ خیلی خوب وقشنگی داری خوشحال میشم اگه به سایت من هم سر بزنی در مور فروش اکانت های رپیدشیر و مگا آپلود هستش. منتظرتم راستی میشه یه لینک از سایت من تو وبلاگت بدی با همین عنوان فروش اکانت های رپیدشیر و مگا اپلود ؟ ایشالا جبران میکنم مرسی فعلا بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد