روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

روزمرگی های زندگی و تراوشات ذهنی من

آنچه تجربه می کنم، آنچه حس می کنم، آنچه فکر می کنم

دختر دایی و همسرش

دختر دایی ام رفته خونه ی همسر جدیدش و کسی خونه نبوده ، خبر داد که اونجا بی خبر اوضاعش خراب شده و هیچ چی هم همراهش نبوده حالا یه هو منظور این بوده که قرار نبوده که برنامه داشته باشه. 

 

حالا نمی دونم مارو خر فرض کرده و خلوت کردن با هم یا اینکه من خیلی بد بینم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد